پرسونا چیست ؟

تعداد بازدید : 4331
پرسونا چیست ؟
لطفا به این مطلب امتیاز دهید

چگونه باید از پرسونا استفاده کرد ؟

توضیح کوتاه : آیا می دانید پرسونا چیست ؟ پرسونا، روشی است که به شما کمک میکند تا گروه خاصی از کاربران خود را بهتر بشناسید و با استفاده از این اطلاعات خدمات بهتری به آنها ارائه کنید.

پرسونا ها شخصیت های خیالی هستند، که شما آنها را بر اساس تحقیقات خود می سازید تا نمایانگر انواع مختلف کاربر های مختلفی که از کالا، خدمات یا برند شما استفاده می کنند، باشد. ساختن پرسونا ها به شما کمک می کند تا نیاز ها و تجربیات و اهداف کاربر را درک کنید. آنها به شما کمک می کنند تا یک قدم از کسب و کار و خدمات خود دور شوید و از بیرون به نحوه ی سرویس دهی خود نگاه کنید.

پرسونا ها به شما کمک می کند تا درک کنید که گروه های مختلف کاربر ها، نیاز ها و انتظار های مختلفی از شما دارند، با دانستن این موضوع شما می توانید طراحی بهتری برای کاربر مد نظر خود داشته باشید. پرسوناها راهنماهایی هستند برای ایده پردازی های شما، و نهایتا آنها متودی هستند برای به سرانجام رساندن هدف ایجاد ” تجربه ی کاربری ایده آل ” ( UX، User Experience ) برای گروه خاصی از کاربران هدف قرار داده شده از سوی شما.

پرسوناها آدم های واقعی را تشریح نمی کنند، بلکه آنها بر اساس اطلاعات واقعی گروهی از کاربران را تشریح می کنند. وقتی شما برای دسته ای مشخص از کاربران خود پرسونا می سازید، به شما کمک می کند تا الگوریتم و الگوی تحقیقات خود را درک کنید و درک این موضوع برای شما راهنمایی است که بتوانید بهتر بفهمید که برای چه آدمی طراحی می کنید. پرسونا همچنین به اسامی ” Model Character ” و ” Composite Character ” شناخته می شود.

پرسونا ها نمونه های اولیه ی پر معنی ای به شما می دهند که این نمونه های اولیه می تواند راهنمایی برای ارزیابی میزان پیشرفت طراحی شما باشد. ساختن پرسونا به شما کمک می کند تا سوال درستی را از خود بپرسید و جواب این سوال را در راستای شناختی که از کاربر خود از طریق پرسونا پیدا کردید، پاسخ دهید. برای مثال :

– ” آرش، علیرضا و محمد چه واکنش و چه رفتاری نسبت به امکانات جدید شرکت ما نشان می دهند؟”

– ” کیمیا، زهرا و فاطمه چه فکر می کنند؟ چه احساسی می کنند؟ و چه می گویند؟ “

– ” این دسته از آدم ها چه نیازی دارند که ممکن است ما بتوانیم آن را برطرف کنیم؟ “

 

 

4 زاویه دید مختلف نسبت به پرسوناها

Lene Nielsen متخصص در ساختن پرسونا و دارای مدرک Ph.D در زمینه ی IT، چهار زاویه دید مختلف را نسبت به پرسوناها توضیح می دهد، تا شما مطمئن شوید که ساختن یک پرسونا می تواند به بهترین حالت به کسب و کار شما خدمت کند. با ما همراه باشید تا این چهار زاویه دید مختلف را با یکدیگر بررسی کنیم :

 

1. پرسوناهای هدفمند ( Goal-Directed Personas )

این زاویه دید از پرسونا ها مستقیما به هدف اشاره دارد. تمرکز آن بر روی این سوال است : ” کاربر عادی ما، میخواهد از کالای ما چه استفاده ای کند؟ “

هدف اصلی این قسمت و این زاویه دید نسبت به پرسوناها این است که بتوانیم ارزیابی کنیم که کاربر ما ترجیح می دهد از چه مسیر و از چه فضای کاری ای استفاده کند تا بتواند نیاز خود را با استفاده از کالا یا خدمات ما برطرف کند.

در این زاویه دید فرضی مطلق وجود دارد که شما پیش از این تحقیقات کافی درباره ی کاربر خود کرده اید و می دانید که کالای شما برای مخاطبانتان ارزشمند است و می توانید با ارزیابی کردن اهداف آنها، کالایی به آنها ارائه دهید که نیاز آنها را برطرف می کند. ما این زاویه دید را به لطف Alan Cooper ، طراح نرم افزار آمریکایی و ” پدر Visual Basic ” می شناسیم.

پرسوناهای هدفمند

 

2. پرسوناها بر اساس نقش افراد ( Role-Based Personas )

این زاویه دید تمرکز بر رفتار افراد دارد. این زاویه دید کاملا بر اساس اطلاعات و داده های کسب شده از سوی کاربران ما شکل می گیرد، اطلاعاتی با کمیت و کیفیت بالا. این زاویه درد از پرسونا های باید نقش آن گروه از افراد را در زندگی واقعی به ما نشان دهد. باید مثالی از نقشی باشد که آن گروه از افراد مشخص در زندگی روزمره آن را بازی می کنند. این اطلاعات می تواند به ما کمک کند تا تصمیمات بهتری در زمینه ی طراحی کالا ( Product Design ) بگیریم. با دانستن موضوع اینکه پرسونا چیست، جواب سوال هایی از این قبیل می تواند این زاویه دید از پرسونا ها را کامل کند :

– این کالا کجا استفاده می شود؟

– هدف این فرد از استفاده از این کالا چیست؟

– این کالا توسط چه فردی، با چه جایگاه اجتماعی ای، استفاده می شود؟

Jonathan Grudin، John Pruitt و Tamara Adlin افرادی هستند که این زاویه دید را به دنیای بازاریابی و UX معرفی کردند.

 

 

3. پرسوناهای مرتبط ( Engaging Personas )

این زاویه دید، شامل زاویه دید های Role-Based و Goal-Based می شود. هدف از تکمیل این زاویه دید این است که، طراحان بتوانند ارتباط نزدیک تر و قوی تری با کاربر هایی که برایشان طراحی می کنند، برقرار کنند.

ایده این است که ما از یک مدل سه بعدی استفاده کنیم تا به پرسونای خود شکل ظاهری مناسبی با توجه به اطلاعات کسب شده دهیم و این مدل سه بعدی را یک شخص زنده تصور کنیم. هر چقدر بیشتر طراحان ما بتوانند باور کنند که این مدل سه بعدی شخصی واقعی است، بیشتر آن را در پروسه ی طراحی در نظر می گیرند و در نتیجه می توانند خیلی بهتر به آن گروه از افراد مشخص که پرسونای شما نمایانگر آن دسته از افراد است، خدمت کنند.

این زاویه دید جدا از تغییراتی که در ذهن طراحان ایجاد می کند، می تواند نمایانگر احساسات، روانشناسی و گذشته ی گروهی از افراد مشخص باشد و تاکید کند که ” داستان ها ” می توانند شخصیتی خیالی را – پرسونا – را به واقعیت نزدیک تر و قابل باور تر کنند.

یکی از مدافعان این زاویه دید Lene Nielsen است.

به زبان ساده تر : در بازیگری امری وجود دارد که می گوید: کاراکترهایی که دارای داستان هایی درباره ی گذشته ی خود هستند خیلی بیشتر برای بینندگان قابل باورند، نسبت به کاراکترهایی که بیننده چیزی از گذشته ی آنها نمی داند.

این موضوع در طراحی پرسونا نیز به کمک ما می آید و ما می توانیم با ایجاد کردن داستان ها و گذشته ای مشخص برای پرسونای خود، آن را قابل باور تر کنیم. ( داستان ها و گذشته ی پرسونای ما باید با توجه به اطلاعات حقیقی ای که ما با تحقیق کردن آن ها را به دست آورده ایم، ایجاد شوند )

پرسوناهای مرتبط

 

 

4. پرسوناهای خیالی ( Fictional Personas )

بر عکس دیگر زاویه دید ها، این زاویه دید از تحقیق ایجاد نمی شود، بلکه از تجربیات گذشته ی تیم UX ایجاد می شود. این به این معنا است که تیم UX بر اساس تجربیات گذشته ی خود حدس هایی فرضی درباره ی پرسونا می زند و این حدس ها چهره ی ظاهری و خصوصیات و اخلاقیات و غیره را درباره ی پرسونا شکل می دهد.

مطمئنا این حدسیات نمی تواند کاملا درست باشد و نقص های زیادی دارد، اما وجود این زاویه دید در کنار دیگر زاویه دید ها می باشد که می تواند پرسونای شما را کامل کند. اما زاویه دید خیالی و Fictional هیچگاه به تنهایی معیار درستی نمی باشد.

 

 

گذری بر تاریخ

حالا که ما می دانیم پرسونا چیست، باید بدانیم که متود پرسونا ریشه در علم IT دارد، این متود تقریبا اواخر دهه ی 1990 میلادی بود که سر زبان ها آمد و روش های گوناگونی برای به سرانجام رساندن این متود پیشنهاد شد، از قبیل : نمونه های اولیه، مدل کاربر، سبک زندگی و غیره.

اما در سال 1999، Alan Cooper در کتاب موفق خود به نام ” The Inmates are Running the Asylum “، او برای اولین بار به این موضوع اشاره کرد که پرسونا ها می توانند متودی باشند برای ارزیابی کاربر واقعی. کتاب ها و تعاریف و روش های بسیاری برای به سرانجام رساندن این متود نوین در دنیا وجود دارد، و روشی قطعی و اجباری برای انجام دادن این ایده وجود ندارد.

همانطور که در این مطلب خواندیم، پرسونا ها متود های نوینی هستند و هنوز می توان تعاریف و روش ها و استفاده های جدید از این ایده کرد. پس همین امروز شروع به تحقیق کردن کنید تا از این روش کاربردی برای کسب و کار خود استفاده کنید.

 

 

منبع مطلب : Personas – A Simple Introduction نوشته شده توسط Rikke Friis Dam و Yu Siang Teo ترجمه شده توسط آموزش روشا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *